شهرآرانیوز - کتاب «هیچکاک فلسفی: ”سرگیجه“ و اضطرابهای بیخبری»، نوشتۀ رابرت بی. پیپین، با ترجمۀ امیر خضراییمنش منتشر شد.
آلفرد هیچکاک و فیلمهایی که ساخت در زمان خودشان آنچنانکه بایدوشاید قدر ندیدند، اما هرچه سالهای بیشتری گذشت اعتبار بیشتری یافتند، تاآنجاکه امروز، از نظر بسیاری منتقدان، هیچکاک برترین کارگردان تاریخ سینماست و فیلمهای او نیز، همه، ازجمله آثار شاخص این عرصه بهشمار میآیند. دراینبین، یکی از فیلمهای او، یعنی «سرگیجه» (۱۹۵۸)، را هم بهترین اثر سینمایی تمام ادوار میدانند. همین امر باعث شده است که اهلقلم، نهفقط از عالم سینما، مقالات و کتابهای زیادی دربارۀ هیچکاک و آثار او، خاصه «سرگیجه»، پدید بیاورند که برخی از آنها را بهفارسی نیز برگرداندهاند. نویسندگان این آثار از منظرهای مختلفی به هیچکاک و فیلمهای او نگریستهاند و زوایای گونهگونی را به مخاطبان خود نمایاندهاند.
رابرت بیوفورد پیپین (ت. ۱۹۴۸)، فیلسوف آمریکایی، که در فلسفۀ آلمانی، بهویژه اندیشههای گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، متخصص و از سرآمدان است، همچنین دربارۀ سینما و فیلم، ازجمله دربارۀ هیچکاک و «سرگیجه»، نیز تألیفاتی دارد که پسند منتقدان برجستۀ سینما نیز افتادهاند و در بین پژوهشهای بینارشتهای در این زمینه پایگاهی بلند دارند. او، در یکی از کتابهای خود تحت عنوان «هیچکاک فلسفی: ”سرگیجه“ و اضطرابهای بیخبری» که انتشارات دانشگاه شیکاگو در سال ۲۰۱۷ آن را چاپ و منتشر کرده است، به تحلیل فصلبهفصل فیلم اخیر پرداخته و ضمناً، با ارجاع به سایر آثار کارگردان انگلیسی، تصویری از «جهان هیچکاک» بهدست داده است. خوشبختانه، اخیراً ترجمۀ فارسی این اثر نیز به بازار آمده است.
در «مقدمۀ مؤلف بر ترجمۀ فارسی» میخوانیم:
«در اغلب فیلمهای هیچکاک، آدمها برای فهم یکدیگر با دردسرهای عدیدهای مواجهاند. گویا هیچکاک وضع بشر را بهگونهای میفهمد که در آن خودشناسی و حصولِ فهمی مطمئن از دیگران فوقالعاده دشوار مینماید؛ دلیلِ این امر تحریفهایی است که از میل و فانتزی و فریب و خودفریبی و خیال خام و صِرفِ بیاطلاعی و دیرفهمی ناشی میشود.
گویا اجتماعمندی اساساً و ضرورتاً متضمن تلاشهای بسیارِ شخص است برایآنکه تلقیِ دیگران از او با تلقی او از خودش یکی باشد (اما معمولاً در تلاشهایی ازایندست ناکام میماند) و ضمناً به تمایزی آگاه باشد که دیگران بین این دو تلقی قائلاند (اما شخص در تفسیر درستِ این تمایز نیز ناکام میماند). عالیترین تجلیگاه این مسئله فیلمهای بسیاری است که در آنها شخصْ بابت چیزی که نقشی در آن ندارد سرزنش میشود یا مورد سوءِظن قرار میگیرد. مسئلۀ محوریِ موردبحث را میتوان ”نبرد بر سر تفسیرپذیریِ متقابل“ خواند. در شاهکارِ هیچکاک، ”سرگیجه“، این موقعیتِ بیخبریِ کلّیْ در منتهادرجۀ خود است و عواقبی بر آن مترتب است که در هیچکدام از آثارِ دیگرش مانندی ندارد. در این کتاب، من در پیشفرضها و معانیِ ضمنیِ فلسفیِ این نمایش کندوکاو میکنم تا نشان دهم که میتوان فصول متعددی از فیلم را نحوهای از کندوکاو تلقی کرد، کندوکاوی در این باره که چرا هیچکاک فکر میکند ما در این موقعیتِ بیخبری قرار داریم و چرا فکر میکند که این موقعیت در پیچیدگیِ فزایندۀ جوامع مدرنِ متأخر روزبهروز دشوارتر میشود.»
این کتاب را نشر «تگ» در ۲۱۶ صفحه (۸ صفحۀ گلاسۀ رنگی) و بهقیمت ۹۸ هزار تومان چاپ و منتشر کرده است.
از نشر «تگ»:
معرفی کتاب «فهمِ فهم»، اثری درباره گادامر و اندیشههای او